کد مطلب:149799 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:311

حسین، در حدیث لوح
شیخ بزرگوار، كلینی، قدس سره، از حضرت صادق، علیه السلام، نقل كرده است كه فرمود: پدرم حضرت باقر، علیه السلام، به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: جریان آن لوحی كه در دست مادرم، فاطمه، علیهاالسلام، دیدی و آنچه - بر حسب خبری كه مادرم فاطمه به تو داده - در آن نوشته بوده است، به من خبر ده! جابر گفت: در حیات رسول خدا، وارد بر مادرت فاطمه شدم، ولادت حسین، علیه السلام، را به او تبریك گفتم و لوحی سبز رنگ، كه نوشته ای سفید بر آن بود، در دست وی دیدم. عرض كردم: ای دختر پیامبر! پدر و مادرم فدای شما، این لوح چیست؟ فرمود: این لوحی است كه خداوند، آن را برای رسولش هدیه فرستاده و در آن اسم پدرم، شوهرم، اسم دو پسرم و اوصیای از فرزندانم در آن ثبت است و رسول خدا آن را به من عطا فرمود تا مرا مسرور و شادمان گرداند.

جابر می گوید: حضرت فاطمه آن لوح را به من داد و من از روی آن استنساخ كردم.

باری، در آن لوح، اسامی امامان، علیه السلام، ذكر شده است و از جمله راجع به امام حسین - طبق آنچه در آن لوح آمده - خداوند فرموده است:


وجعلت حسینا خازن وحیی و اكرمته بالشهادة و ختمت له باسعادة فهو أفضل من استشهد و ارفع الشهداء درجه جعلت كلمتی التامة معه و حجتی البالغة عنده؛ [1] من حسین را خزانه دار وحی خود قرار دادم؛ او را با شهادت، گرامی داشتم و پایان كار او را مقرون به سعادت گردانیدم، پس درجه او رفیعتر از تمام شهیدان خواهد بود. من كلمه ی تامه خودم را با او و حجت بالغه ی خودم را در نزد او نهادم.

در این عبارت، هفت خصوصیت و امتیاز برای حضرت امام حسین، علیه السلام، در لسان وحی ذكر شده است:

1- حسین، خازن وحی خداست؛ شگفتا حسین خزانه دار وحی الهی، قلمدار شده است! اگر این تعبیر راجع به رسول خدا به كار می رفت، جای شگفتی نبود، ولی خداوند، امام حسین را خازن وحی خود شمرده است. حال آیا از این جهت است كه به فرموده ی رسول خدا، پیامبر از حسین، و حسین از پیامبر است یا اینكه توجه خاص الهی معطوف به سوی امام حسین، علیه السلام، است و خداوند، عنایت مخصوصی به آن حضرت دارد و پروردگار جهان، قلب مقدس او را ظرف وحی خود قرار داده و اسرار غیبی، یكجا به قلب مبارك او سرازیر گردیده است.

نكته ی دیگر اینكه به مقتضای تعبیر به (وحیی)، حسین، علیه السلام، نه


تنها خازن وحیی است كه بر پیامبر نازل شده، بلكه او خازن هر گونه وحیی از وحیهای الهی است كه بر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر نازل گردیده است.

2 - اكرام با شهادت؛ خداوند شهادت را نصیب حسین بن علی، علیهماالسلام، كرد و از این رهگذر، او را اكرام نموده و گرامی داشت.

شخصیت والایی همچون امام حسین، كه انسانی كامل العیار بود و در مراحل علم و عمل و قداست ذات كمبود نداشت، چگونه مورد بزرگداشت ذات لایزال الهی قرار گیرد، جز با شهادت و جان دادن در راه خدای تعالی، از این رو بزرگترین اكرام و بزرگداشت نسبت به امام حسین، این است كه شهادت را نصیب او گردانید.

3 - ختم زندگی با سعادت؛ گاهی ختم زندگی انسان، در حال شقاوت و بدبختی است و حیات آدمی با فضاحت و رسوایی پایان می پذیرد و این منتهای خسران و زیانكاری انسان می باشد. ولی در مواردی در مراحل پایانی زندگی برنامه هایی پیش می آید و جریاناتی صورت می گیرد كه دفتر زندگی با شرف و افتخار و نیك نامی بسته می شود، و خود این خاتمه ی زندگی، سرفصل تازه ای در حیات آدمی بشمار می رود.

و حضرت امام حسین كه یك عمر را در راه بندگی خدا،


فرمانبرداری معبود یگانه، جهاد برای احیای دین، رسیدگی به ضعفا و ناتوانان گذرانید، و بندگان خدا، در خلال عمر شریفش از انواع لطف و احسان مادی و معنوی وی برخوردار بودند، طبیعی است كه با سعادتمندی، زندگی را به پایان رسانده باشد. بویژه كه جریان مهاجرت شورانگیز و قضیه ی تكان دهنده ی كربلا و بالاخره جهاد بی نظیر و شهادت سرافرازانه ای كه برای خود آن بزرگوار و یاران باوفای وی پیش آمد، ورقهای زرین و ماندنی و پرافتخاری است كه همراه با پایان عمر آن حضرت بود.

و جان كلام آنكه لحظات واپسین و ساعات پایان عمر شریف خود را در میان انواع و اقسام مظاهر سعادت و نیكبختی سپری نمود و در چنین حالی از دنیا رخت بربست.

4 - او افضل و برتر خیل شهیدان است و همه می دانیم از مشهورترین القاب آن امام معصوم و پیشوای آسمانی و شهید، سیدالشهداست یعنی: آقای تمام شهیدان جهان. و در روایات و زیارات، از آن حضرت بدین لقب، یاد شده است.

آری، حركت و قیام بی نظیر آن حضرت، ثبات، استقامت، پایمردی و استقبال بی سابقه ای كه آن بزرگوار از مرگ نمود و صدها برنامه ی حیاتبخش كه در صحنه ی كربلا صورت گرفت كه هر كدام نیز الهام خاصی داشت، شهادت او را در میان شهادتها ممتاز ساخت و خود او را


در میان شهیدان، شاخص و بارز گردانید. بطوری كه همه ی آنان را تحت الشعاع خود قرار داد، همگی از او الهام گرفته راه و رسم شهادت را از او آموختند و همگان اقرار كردند كه نقشی كه او در راه نیل به شهادت ایفا كرد، درس بزرگی شد و نقش اول و یگانه بود و از این رو عقاد مصری، نویسنده چیره دست عرب زبان، كتاب خود را كه راجع به قیام و شهادت آن حضرت نوشته به نام (ابوالشهداء) نامگذاری كرده است.

آری، آن بزرگوار، سید شهیدان، پدر شهیدان، در حقیقت معلم و ملهم شهیدان، شهید شهیدان و بالاخره افتخار شهیدان و مایه ی مباهات و سرافرازی شهیدان بوده و خواهد بود و این افتخارات همچنان تا دامنه ی قیامت برای آن حضرت ثابت است و آسیب ناپذیر نخواهد بود.

5 - درجه ی او در میان شهیدان، ارفع است.

آری، درجات اعمال، ارتباط مستقیم با چگونگی اعمال دارد؛ وضع، هیأت و كم و كیف عمل، در بلندبودن و پایین بودن درجات عمل، اثر قطعی دارد. و اكنون كه شهادت امام حسین، آنقدر ارزنده، پربار و بی نظیر است، و هزارها فوائد و آثار جنبی به همراه دارد، طبیعی است كه موجب رفعت بیشتر در مقام و درجه ی آن حضرت خواهد بود و در نتیجه، درجه ی او ارفع و بالاترین درجات شهیدان است و هیچ شهیدی به درجه و مقام او نخواهد رسید.


6 - كلمه ی تامه ی خدا با حسین، علیه السلام، است؛ كلمه ی تامه ی و سخن كامل و تمام عیار حضرت حق، با حسین است و كسانی كه به دنبال آنند، و كلمه ی بی كم و كاست، كامل، تام و زوال ناپذیر خدای سبحان را جستجو می كنند، باید اتصال به امام حسین، علیه السلام،پیدا كنند. كلمه الله تامه، خواه ملفوظ و از خانواده الفاظ باشد و یا از مقوله ی افعال، با حسین بن علی است؛ قول و فعل او، سخن و كار او، كلمه الله تامة است كه هرگز غبار اشكال، ایراد نقصان و خللی بر چهره ی آن نمی نشیند و تا ابد كهنگی، فرسودگی، زوال و نیستی به سوی آن راه ندارد.

7 - حجت بالغه ی خدا در نزد امام حسین، علیه السلام، است؛ در قرآن كریم می خوانیم: قل فلله الحجة البالغة؛ [2] بگو (ای پیامبر) كه حجت بالغه، تنها برای خداست.

احتیاج رسا و برهان قاطع و دندان شكن و بدون جواب، از آن خداوند است؛ در برابر حجت الهی زبانها بسته است؛ و هیچ منطقی و بیانی به پایه ی احتجاج الهی نمی رسد كه زبان همه را می بندد و همه را عاجز و ناتوان می سازد؛ این انسان است كه حجت قاطعی ندارد و طبق روایات، اگر بگوید نمی دانستم، مورد احتجاج قرار می گیرد كه چرا یاد نگرفتی و نیاموختی؟ و اگر بگوید می دانستم، می گویند: چرا عمل نكردی؟ ولی حجت خدا و احتجاج او كمترین جوابی ندارد.


اكنون همان حجت بالغه و رسا و برهان قاطع در نزد حضرت سیدالشهداء، علیه السلام،است؛ هیچكس در مقابل امام حسین حجت و برهانی ندارد و راه عذر و بهانه، بر همه بسته است حجت او كوبنده است و هیچ جوابی ندارد، كسی از عهده ی پاسخگویی در مقابل امام حسین برنمی آید كه حجت او خدایی، و برهان او قاطع الهی است؛ سخن او حق است و هیچ چیزی پاسخگوی حق نخواهد بود.


[1] كليني، محمد؛ كافي، ج 2، ص 528 و 527.

[2] سوره انعام، آيه 149.